جوک
 
BASE
I am thankful for being sick once in a while, because it reminds me that I am healthy most of the time

a joke

sam was near the end of his long life.his children stood around the bed,waiting to hear his last words.finally he said "kids your mother and i have been married for more than 50 years and she cooks like an angel .even now i smell a cake .sarah  be good and go and get me a piece .in a few moments sarah was back in the room.

sarah her father asked,"where is the cake i asked you to get?"mamma says you cant have any .its for your funeral tomorrow."

(ترجمه متن)

سام در نزدیکی پایان زندگی طولانیش بود.فرزندان او اطراف تخت خواب ایستاده بودند و منتظر شنیدن آخرین حرف های او بودند.سرانجام او گفت:بچه ها مادر شما و من بیش از 50 سال است که ازدواج کرده ایم.او می تواند مانند یک فرشته آشپزی کند.حتی حالا هم من بوی پختن یک کیک را می شنوم .سارا لطف کن و برو برایم یک تکه کیک بیاور.

ظرف چند لحظه سارا به اتاق برگشت.پدرش پرسید:سارا کیکی که از تو خواسته بودم بیاوری کجاست؟

سارا جواب داد:مامان می گوید شما نمیتوانید کیک را بخورید.آن برای مراسم تشییع جنازه ی فردای شماست!!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, :: 23:21
عبدالله بهروزی

درباره وبلاگ


“Life is like a bar of soap, once you think you’ve got a hold of it, it slips away.”
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 20
بازدید کل : 23705
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1